پنج مزیت رقابتی استارت‌آپ‌ها نسبت به شرکت‌های بزرگ

Rate this item
(0 votes)

زمانی‌که برای اولین بار اقدام به راه‌اندازی یک کسب‌وکار می‌کنید در حقیقت فعالیتی تهدیدآمیز را آغاز کرده‌اید. شما با بسیاری از چالش‌ها و ناهمواری‌هایی در طول مسیر راه‌اندازی کسب‌وکار خود مواجه خواهید شد که هرگز یک کسب‌وکار استقراریافته با آن رو‌به‌رو نشده و نگرانی از بابت آن‌ها ندارد. شما با محدودیت منابع، نبود هیچ نوع شهرت، نگرامی بابت جریان نقدی و با اطلاعات محدود از بازار هدف خود مواجه هستید. زمانی‌که به این جریان نگاه می‌کنید به نظر غیرممکن می‌رسد که بتوان با وجود این مشکلات برای جذب کاربران با شرکت‌های بزرگ رقابت کرد. حتی اگر شما مطمئن باشید که تقاضایی دارید که فقط شما قادر هستید به آن پاسخ دهید، به دلیل محدودیت‌های ذاتی یک استارت‌آپ، تبدیل به مجموعه‌ای از نقاط ضعف برای شما شده و باز هم نمی‌توانید با یک شرکت بزرگ رقابت کنید.
اما این یک روی سکه است که شما می‌بینید. حقیقت ماجرا این است که استارت‌آپ‌ها در کنار این محدودیت‌ها دارای نقاط قوت بسیار بزرگی هستند که شاید به‌شکل واضح و روشن مشخص نباشد به‌خصوص زمانی‌که در مواجه با یک بحران هستید.


در ادامه به ۵ نقطه‌ی مثبت استارت‌آپ‌ها در مقایسه با کسب‌وکارهای بزرگ اشاره می‌کنیم:

۱ـ چابکی
استارت‌آپ‌ها جوان و بدون ساختار رسمی خاصی هستند. ممکن است طرح عملیاتی سفت و سختی داشته باشید ولی هیچ نوع محدودیتی برای پیاده‌سازی آن در راه شما وجود ندارد. شرکت‌های بزرگ مجبورند که مدل مشابهی را برای خود حفظ کرده و در تلاش هستند تا سطح وسیعی از مجریان، سرمایه‌گذاران و مشتریان را برای خود حفظ کنند تا آن‌ها را در سطح مطلوبی از رضایت نگه‌دارند. اما برای یک استارت‌آپ، می‌توانید هرآنچه که خواستید در کسب‌وکار خود به اجرا برسانید.
این چابکی زمانی خود را بهتر نشان می‌دهد که اختلالی در صنعت رخ داده باشد مثلا یک تکنولوژی جدید در حال توسعه است و یا یک رقیب جدید در حال ظهور باشد. شرکت‌های بزرگ مجبور به پذیرش اثرهای این تغییرات بوده و به‌کندی از خود واکنش نشان می‌دهند. اما یک استارت‌آپ می‌تواند به سرعت به تغییرات پاسخ داده و اگر لازم باشد همه چیز را از نو بازسازی کند.

۲ـ ترکیب تیم‌ها
فضای خاصی در شرکت‌های بزرگ وجود دارد. زمانی که در بیشتر کسب‌وکارهای بزرگ مشغول به قدم‌زدن هستید، مجموعه دیوارها و بخش‌های اداری را مشاهده می‌کنید که از هم جدا شده‌اند. پرسنلی که در بخش حسابداری کار می‌کنند، همکاران خود در بخش بازاریابی را نمی‌شناسند و یا مدیرعامل شرکت ممکن است افراد زیردست خود را به‌طور کامل نشناسد.
در یک استارت‌آپ، شما چاره‌ای ندارید جز این‌که با دیگر اعضای تیم خود در ارتباط باشید. تیم شما ممکن است از سه نفر و یا تعداد بیش‌تری تشکیل شده باشد، در هرصورت به‌شکل نزدیک‌تری در کنار هم هستید و روابط کاری قوی‌تری خواهید داشت. در این حالت بهره‌وری اعضای تیم بیشتر شده و رضایت بیشتری نسبت به شغل خود دارند و کاری با قابلیت اطمینان بیشتر ارائه می‌دهند.

۳ـ بروکراسی کمتر
در شرکت‌های بزرگ همه‌چیز باید رسمی‌سازی شوند. هر ثانیه از فرآیندهای موجود مستندسازی شده و همه‌چیز تحت قاعده‌های مشخصی اداره می شود. معمولا زمانی‌که بخواهد تصمیمی در این سازمان‌های بزرگ گرفته‌شود، باید تحت نظارت شدید توسط چند نفر و در چند بخش مختلف مورد ارزیابی قرار بگیرد. در حقیقت این بروکراسی سبب کند‌شدن امور شده و حتی فرآیندهایی را دربرگرفته که هیچ‌گاه نیازی به رسمی‌شدن نداشتند.
استارت‌آپ‌ها فاقد هر نوع فرآیند بروکراتیک غیرضروری بوده که در شرکت‌های بزرگ در جریان است. به خاطر همین ویژگی است که در استارت‌آپ‌ها تصمیم‌ها با سرعت زیادی گرفته شده و فرآیندهای کاری با اثربخشی بالاتری ادامه می‌یابند.

۴ـ قیمت‌گذاری رقابتی
قیمت‌گذاری از جمله مباحث دشواری است که نیازمند بحث و بررسی زیادی است. هر صنعت باید فاکتورهای مختلفی را در زمان قیمت‌گذاری مدنظر قرار دهد. به طور مثال در توسعه محصولات غذایی، شرکت‌های بزرگ دارای مزیت‌های قیمت‌گذاری هستند چون امکانات زیادی در اختیار آن‌ها بوده و این توانایی را دارند که بتوانند فعالیت‌های بزرگ‌تری را شروع کرده و پول زیادی را برای خود صرفه‌جویی کنند. با این حال، در بسیاری از صنایع، استارت‌آپ‌ها دارای مزیت‌های خاص خود در قیمت‌گذاری هستند.
استارت‌آپ‌ها هزینه سربار کمتری دارند. با توجه به تعداد پرسنل کمتر از منابع کمتری هم برای توسعه محصولات و خدمات خود استفاده می‌کنند. بنابراین می‌توانند محصولات و خدمات مشابه رقیبان را به شکلی تهاجمی قیمت‌گذاری شکل دهند. همچنین استارت‌آپ‌ها از انعطاف‌پذیری خاصی در کار خود بهره برده به‌طوری‌که راه برای مذاکره بر سر قیمت باز بوده و می‌توانند مشتریان بیشتری هم با این روش حفظ کنند.

۵ـ هویت
سرانجام آخرین مزیت رقابتی که شاید بیشترین اهمیت هم دارد مربوط به هویت استارت‌آپ شماست. استارت‌آپ‌ها از تعداد پرسنل کمتری برخوردار هستند بنابراین تمایل دارند به هویتی در برند خود دست یابند که برای آن‌ها در‌دسترس بوده و بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. کارمندان استارت‌آپ‌ها به نسبت کسب‌وکارهای بزرگ حقوق کمتری دریافت می‌کنند ولی از آزادی‌عمل بیشتری برخوردار هستند و به‌شکلی فعال همه در کنار هم کار می‌کنند. بنابراین آن‌ها شادتر بوده و از کار خود بیشتر لذت می‌برند. بسیاری از مشتریان به طور طبیعی جذب استارت‌آپ‌ها می‌شوند به این دلیل که آن‌ها از تازگی و جدید بودن محصولات و خدمات استقبال می‌کنند و عاشق این ویژگی‌ها هستند.
از نقاط قوتی که در بالا گفته شد به عنوان یک مزیت در سال‌های اولیه استارت‌آپ خود استفاده کنید. رقبای شما ممکن است با دسترسی زیادی که به منابع و امکانات مختلف دارند، شما را دچار مشکل کنند اما چابکی و موقعیت خاصی که دارید نوعی تعادل را به شکلی اتفاقی برای شما ایجاد می‌کند. اگر شما از استراتژی‌هایی استفاده کنید که بر این مزیت‌های استارت‌آپ تمرکز داشته‌باشد، در بلندمدت می‌توانید مسیر موفقیت و کامیابی را بهتر طی کنید.

Read 699 times