با استفاده از همکاری VW-Rivian به بررسی پنج سوال کلیدی PLM که هر شرکتی باید برای شکلگیری استراتژی مشارکتهای سازمانی و ادغامهای تجاری به آنها پاسخ دهد می پردازیم.
وقتی فولکسواگن، یک غول صنعت خودروسازی، با ریویان، یک استارتاپ پیشرو، همکاری میکند، نتیجه یک اتحاد استراتژیک است که آماده تحول در فناوری نرمافزار خودروهاست.
ریویان و گروه فولکسواگن (VW) اعلام کردهاند که یک شرکت مشترک برای توسعه پلتفرمهای خودروهای نرمافزارمحور نسل بعدی برای خودروهای الکتریکی آینده خود ایجاد کردهاند، و VW تا ۵ میلیارد دلار در این پروژه سرمایهگذاری خواهد کرد، که با سرمایه اولیه ۱ میلیارد دلار شروع میشود. این همکاری به منظور بهرهگیری از معماری الکتریکی پیشرفته و تخصص نرمافزاری ریویان برای ایجاد یک پلتفرم فناوری برتر SDV طراحی شده است. این همکاری توسعه نرمافزار را تسریع میکند، مقیاسپذیری را افزایش میدهد و هزینهها را برای هر دو شرکت کاهش میدهد.
از طریق این همکاری، هر دو شرکت امیدوارند خودروهایی با فناوری جدید را تا نیمه دوم دهه راهاندازی کنند و VW در کوتاهمدت از پلتفرم موجود ریویان استفاده خواهد کرد. انتظار میرود این شرکت مشترک در سهماهه چهارم سال ۲۰۲۴ نهایی شود، مشروط به تأییدیههای قانونی.
با تجمیع تخصص و منابع خود، شرکتهای سازنده خودرو میتوانند بازگشت سریعتری از نوآوری داشته باشند. سازمانها میتوانند به روشهای مختلفی با یکدیگر همکاری کنند. به عنوان مثال، یک شرکت خودروسازی تأسیسشده میتواند یک استارتاپ تخصصی را تملک یا در آن سرمایهگذاری کند. این امر میتواند از طریق ایجاد یک واحد حقوقی جدید مانند یک شرکت مشترک (JV)، سرمایهگذاری در سازمان دیگر برای دسترسی به قابلیتها یا ظرفیتهای مشخص، یا تملک یک رقیب یا تأمینکننده برای دسترسی به فناوریهای خاص صورت گیرد. در این زمینه، استراتژیهای PLM نقش مهمی در تحقق ارزش از چنین همکاریهای مشترک نوآورانه دارند.
بیایید بررسی کنیم چگونه PLM و ERP همکاری واقعی، بازبینی طراحی و تستهای تکراری را تسهیل میکنند و اطمینان حاصل میکنند که نوآوریها به سرعت در تولید ادغام میشوند.
چگونه PLM همکاری، توسعهها و تملکها را تقویت میکند
سازمانها از طریق تحولات ارگانیک و توسعههای غیرارگانیک رشد میکنند. به صورت غیرارگانیک، تملکهای تجاری و سرمایهگذاریهای سرمایهگذاری خطرپذیر فرصتهای رشد را از طریق دسترسی به قابلیتهای جدید، بازارها و فناوریها ارائه میدهند. چالشهای اولیه از تملک چندگانه بوده و میتوانند در پنج سوال کلیدی PLM خلاصه شوند:
1. چگونه میتوان قابلیتهای یک سازمان را برای ایجاد ارزش در سراسر سازمان دیگر استفاده یا گسترش داد؟
2. چگونه میتوان همافزاییها را در سراسر سازمانها بدون آسیب زدن به مزیت رقابتی هدایت کرد؟
3. چگونه میتوان مالکیت فکری (IP) هر سازمان را محافظت و گسترش داد؟
4. چگونه میتوان قابلیتهای PLM و ERP را در سراسر دو سازمان شریک ادغام کرد تا همکاری مؤثر را تسهیل کرد و بر نقاط قوت یکدیگر بنا نهاد؟
5. چگونه میتوان قابلیتهای تجاری را در سراسر نهادهای والد و فرزند، یا در سراسر نهادهای شراکتکننده هماهنگ و یکپارچه کرد تا تکرارها را حذف کرد و به مسائل پرداخت؟
پاسخهای مشخص به این سوالات به عوامل استراتژیک مختلفی از جمله توافقات تجاری بین شرکتها بستگی دارد. همچنین موضوع تعریف استراتژی مرتبط برای تسهیل همکاری بین سازمانی، هدایت ادغام تجاری، بهرهگیری از بهترین شیوهها در سراسر سازمانها، تجمیع قابلیتهای سازمانی و در نهایت جستجوی سادهسازی است.
اولین قابلیتهای PLM که معمولاً تجمیع میشوند به دادههای اصلی محصول و پروژه مرتبط هستند: از BOMها، مواد، نرمافزارها، xCAD، استانداردهای کیفیت، الزامات مطابقت، فرآیندهای تجاری، یکپارچهسازی زنجیره تأمین — هماهنگی فرآیندها و سیستمهای مرتبط با رکورد/مخزن تعامل. مراحل اولیه به سمت ساخت یک ستون فقرات PLM مشترک اغلب به هماهنگی تبادل دادهها بر اساس فرمتها و فرآیندهای مشترک مربوط میشود. از سوی دیگر، بنیاد ERP شامل هماهنگی تأمین، هزینهیابی محصول، تطابق، پایداری، مالی و سایر الزامات اصلی سازمانی است.
چگونه PLM تراز پورتفولیو و حفاظت از دادهها را تقویت میکند
شراکت بین سازمانها که به دنبال نوآوری مشترک هستند، نیاز به هماهنگی تجاری قوی دارد تا از سرمایهگذاریها و تعهدات تجاری مرتبط بهرهبرداری کند. چنین شراکتی اغلب با هدایت همافزاییهای پورتفولیوی محصول، به اشتراکگذاری منابع و داراییهای ارزش، به اشتراکگذاری مزایا و بازده سرمایهگذاری مشخص میشود.
تملکهای تجاری و سرمایهگذاریهای مرتبط به پنج دیدگاه استراتژیک ترجمه میشوند:
1. گسترش بازار: تملک کسبوکارها برای گسترش به بازارها یا مناطق جغرافیایی جدید به منظور کسب یک مزیت رقابتی.
2. تنوع محصولات: سرمایهگذاری در تملکها برای تنوع بخشیدن به پورتفولیوی محصولات — از جمله افزودن خطوط تولید جدید، بهبود محصولات موجود، توسعه مشترک واریانتها یا خطوط تولید جدید، یا ادغام محصولات مکمل برای پاسخگویی به نیازهای گستردهتر مشتری.
3. پیشرفت فناوری: تملک کسبوکارها برای دسترسی به فناوریهای جدید، IP، یا تخصص فنی — ماندن در پیشروی نوآوری و حفظ مزیت رقابتی در بازار.
4. همافزاییهای عملیاتی: تمرکز بر تملکهایی که کاراییهای عملیاتی و صرفهجوییهای هزینهای را ارائه میدهند — سادهسازی فرآیندها، دستیابی به مقیاس اقتصادی، کاهش افزونگیها و بهبود اثربخشی کلی عملیاتی.
5. مشارکتها و اتحادهای استراتژیک: تشکیل مشارکتها یا اتحادهای استراتژیک از طریق تملکها برای تقویت موقعیت شرکت در صنعت — افزایش همکاری، به اشتراکگذاری منابع و هدایت رشد متقابل.
از دیدگاه PLM، این به ادغام الزامات جدید بازار و استانداردهای قانونی در فرآیند توسعه محصول ترجمه میشود. این شامل مدیریت یک محدوده محصولات و واریانتها در یک اکوسیستم PLM با دسترسی گستردهتر به کنترلهای دسترسی برای اطمینان از مدیریت منسجم چرخه عمر است. از نظر فنی، همکاری قویتر نیاز به بهروزرسانی و ادغام فناوریها و دانش جدید در چارچوبهای موجود PLM برای حمایت از نوآوری و بهبود محصول دارد. علاوه بر این، هماهنگی فرآیندها و سیستمها در سراسر نهادهای ادغام شده برای سادهسازی عملیات و کاهش هزینههای مرتبط با PLM ضروری است.
چگونه استراتژیهای PLM از ادغامها و تملکها حمایت میکنند
استراتژیهای PLM نقش حیاتی در حمایت از تملکهای تجاری دارند و چارچوبی ساختاریافته برای ادغام و مدیریت فرآیندهای توسعه محصول نهادهای ترکیبی ارائه میدهند. عوامل ارزشآفرین PLM به چندین روش به ادغامها و تملکهای تجاری کمک میکنند:
1. مدیریت یکپارچه دادههای محصول: سیستمهای PLM دادههای محصول را از هر دو شرکت خریدار و تملکشده یکپارچه میکنند و اطمینان حاصل میکنند که دادهها یکپارچه و قابل دسترسی هستند. این رویکرد یکپارچه سیلوهای داده را کاهش میدهد و همکاری بین تیمها را بهبود میبخشد.
2. توسعه محصول سادهتر: با ادغام فرآیندهای توسعه محصول هر دو سازمان، استراتژیهای PLM اطمینان حاصل میکنند که بهترین شیوهها به اشتراک گذاشته میشوند و مورد استفاده قرار میگیرند، که به چرخههای توسعه محصول کارآمدتر و نوآورانهتر منجر میشود.
3. بهبود تطابق و کنترل کیفیت: فرآیندهای PLM به مدیریت تطابق با استانداردها و مقررات صنعتی کمک میکنند و با نگهداری سوابق جامع از مواد، فرآیندها و مشخصات محصول، اطمینان حاصل میکنند که همه محصولات با الزامات کیفیت و قانونی مطابقت دارند.
4. مدیریت تغییرات مؤثر: استراتژیهای PLM مدیریت تغییرات را با ارائه ابزارهایی برای پیگیری و مدیریت تغییرات در طراحی، توسعه و تولید محصول تسهیل میکنند
. این به سرعت رسیدگی به هرگونه مسائل که در طول فرآیند ادغام بروز میکند کمک میکند.
5. استفاده بهینه از منابع: فرآیندهای PLM برنامهریزی و استفاده بهینهتر از منابع را با ارائه دیدی به قابلیتها و ظرفیتهای هر دو سازمان ممکن میسازد. این به استفاده بهینه از منابع و بهبود اثربخشی عملیاتی منجر میشود.
6. تسریع زمان به بازار: با هماهنگی فرآیندها و بهرهبرداری از همافزایی سیستمها، استراتژیهای PLM میتوانند به طور قابلتوجهی زمان مورد نیاز برای عرضه محصولات جدید به بازار را کاهش دهند. این برای حفظ مزیت رقابتی در صنایع سریعالانتقال حیاتی است.
7. نوآوری و حفاظت از مالکیت فکری: سیستمهای PLM اطمینان حاصل میکنند که داراییهای فکری از هر دو سازمان محافظت و به طور مؤثر بهرهبرداری میشوند، از محصولات تا دادهها، فرآیندها، منابع و غیره. این به خصوص نوآوری را با فراهم کردن محیطی امن برای همکاری و به اشتراکگذاری دانش تسهیل میکند.
8. ادغام مقیاسپذیر و انعطافپذیر: استراتژیهای PLM چارچوبهای ادغام مقیاسپذیر و انعطافپذیری ارائه میدهند که میتوانند به نیازهای متغیر کسبوکار تطبیق یابند. این اطمینان حاصل میکند که فرآیند ادغام روان است و میتواند رشد و تغییرات آینده را در بر بگیرد.
با اجرای استراتژیهای قوی PLM، سازمانها میتوانند به طور مؤثر پیچیدگیهای تملکهای تجاری را مدیریت کنند، ارزشآفرینی، نوآوری و موفقیت بلندمدت را هدایت کنند. این شامل سادهسازی و تجمیع مستمر، تعادل بین کنترل و انعطافپذیری برای اطمینان از عملیات منسجم در حالی که انعطافپذیری را برای پاسخ به تغییرات بازار و فرصتهای جدید حفظ میکند.
مشاوران اغلب درباره چالشهای اجرای PLM و ERP بحث میکنند، زیرا این تغییرات ذاتاً پیچیده هستند، اما این تغییرات فرصتهایی برای یادگیری و شکستن وضعیت موجود ارائه میدهند. این به ویژه برای شرکتهایی که به چندین مشتری از طریق اکوسیستمهای ترکیبی PLM خدمت میکنند یا آنهایی که هدفشان امکانپذیری ادغامها و تملکها با ساخت فرآیندها، جریانهای داده و سیستمهای ماژولار "plug-and-play" است، حیاتی است.
استراتژیهای قوی PLM فرآیندهای توسعه محصول را هماهنگ میکنند و با بهرهبرداری از نقاط قوت ترکیبی شرکتهای خریدار و تملکشده، جریانهای ارزش جدید را باز میکنند، بهرهوری را افزایش میدهند و زمان به بازار را کاهش میدهند. آنها یک پلتفرم همکاری فراهم میکنند که به بهبود مداوم و خلاقیت کمک میکند و در عین حال دسترسی به یک پایگاه دانش یکپارچه و IP مشترک را تضمین میکنند. مدیریت دادههای مؤثر، تطابق و کنترل کیفیت در چارچوبهای PLM پایهای قوی برای رشد پایدار، حفظ کیفیت بالای محصولات و رعایت الزامات قانونی فراهم میکنند.