بر اساس یک ضربالمثل قدیمی آفریقایی «اگر میخواهید سریع برسید، تنهایی بروید ولی اگر میخواهید راه دورتری طی کنید، با همدیگر بروید». دادههای مربوط به استارتآپهای یونیکورن (یونیکورن اصطلاحی است که برای شرکتهایی که ارزششان بیش از یک میلیارد دلار است، به کار میرود) startup unicorns نشان میدهد که از حدود ۸۰+ یونیکورن در سراسر جهان، بیش از ۹۰ درصد آنها با تیمی ۲ یا چند نفره شروع به کار کردهاند.
کار کردن در کنار یکی از بنیانگذاران (همموسس)، به نظر میرسد که بهطور قابلتوجهی شانس استارتآپ شما را برای موفقیت افزایش میدهد؛ اما این کار ممکن است برخی از خطرات را نیز افزایش دهد. بهطور خاص، یکی از شایعترین دلایل شکست استارتآپها، اختلافات هم-مؤسسان است. هنگامیکه همموسسان باهم دوست باشند، اختلاف بین آنها میتواند تبدیل به یک مشکل بزرگ شود. گذشته از خطر از دست دادن استارتآپتان، ممکن است یک رفاقت را هم از دست بدهید؛ بنابراین، اگر شما همموسس دارید (دوست و یا غیر دوست) مطمئن شوید که قبل از شروع جایگاه محکمی ساخته باشید. در این مقاله بر این انجام این کار چند روش بیان شده است.
۱. با فردی شروع به کار کنید که سابقه همکاری با او را از قبل داشته باشید.
بسیاری از کارآفرینانی که قصد راهاندازی استارتآپ دارند، به هم-مؤسسان بالقوه در سایتها و رویدادهای مختلفی که در آن بنیانگذاران با هم آشنا میشوند، نگاه میکنند.
راهاندازی یک شرکت با کسی که نمیشناسید مانند ازدواج با فردی است که دیروز برای اولین بار ملاقاتش کردهاید.
هممؤسسان فقط همکار نیستند. آنها شرکای تجاریای هستند که تصمیمات، آینده، خطرات و پاداشهای بالقوه را با یکدیگر به اشتراک میگذارند. این حقیقت که شما قبلاً با هم کار کردهاید، پایه محکمی فراهم میکند که با یکدیگر بحث آزادی داشته باشید و بتوانید با نقاط قوت یا ضعف یکدیگر سازگاری پیدا کنید. با مراجعه به مجموعه دادههای یونیکورنها این نتایج قابلبرداشت است: ۹۰ درصد از تیمهای همتاسیس co-founding دارای سابقه با هم کارکردن (۶۰ درصد) و یا همکلاسی بودن در مدرسه (۴۶ درصد) دارند. ۱۰ درصد باقیمانده نیز دارای برخی موضوعات مشترک هستند؛ بهعنوانمثال، برخی توسط یک دوست مشترک و یا یک سرمایهگذار معرفی شده بودند.
۲. نقشهای خود را مجزا کرده و مجموعه مهارتهای مکمل بسازید.
درحالیکه ضربالمثل آفریقایی بیانگر آن است که «ادامه دادن و بیشتر رفتن» بهتر از سریعتر رفتن است، بسیاری از استارتآپها نیاز به انجام هردوی اینها دارند. بهعنوان یک استارتآپ، بودجه شما محدود خواهد بود و با هر فرصتی که در بازار پدیدار میشود، کارآفرینان دیگری را میبینید که آماده شدند تا زودتر از شما از آن فرصتها استفاده کنند.
وقتیکه من استارتآپ کفش مردانه را همراه با Freddy Bayne، همموسسام و بهترین دوستم آغاز کردیم، مجموعه مهارتهای مشابهی داشتیم. در ابتدا، فکر میکردیم که باید همه تصمیماتمان را به اشتراک بگذاریم و در تمام جنبههای کسبوکار مدیریت مشترک داشته باشیم. بااینوجود مشخص شد که این کار بیاثر است چراکه حتی اگر ما بر انجام کاری توافق میکردیم، ولی دیدگاههای متفاوت ما در مورد مسائل پیشپاافتاده منجر به کاهش سرعت پیشرفت کارهایمان میشد.
درنتیجه، تصمیم گرفتیم که نقشها را تقسیم کرده و به هر یک قدرت تصمیمگیری نهایی در حوزه مسئولیت مربوطهاش را بدهیم. این تصمیم زمان زیادی را برای کسبوکارمان حفظ کرد.
یک تیم متشکل از دو همموسس که بهطور جداگانه مشغول به کارند ولی دارای یک چشمانداز و جهت مشترک هستند، میتواند کسبوکار را هم «سریعتر» و هم «بیشتر» به جلو ببرد.
۳. چشمانداز خود را مشخص کنید.
اگر چشمانداز مشترک بین خود و هم- مؤسسانتان را مشخص کرده باشید و در مورد آن به توافق رسیده باشید، اعتماد به تصمیماتی که میگیرید، بسیار راحت خواهد بود.
من و همموسسام قبل از اینکه شرکت مشترکمان را به ثبت برسانیم، یک هفته تمام را صرف بحث در مورد چشمانداز کسبوکارمان کردیم. اول، هرکدام از ما بهتنهایی زمانی را صرف فکر کردن در مورد چشمانداز کردیم. سپس، ما دیدگاه بیطرفانه خود را به اشتراک گذاشته و در موردش با هم بحث کردیم.
ما در مورد مسائلی مثل فرهنگ، محصول، نحوهی اجرای کسبوکار و پویایی روابط بحث کردیم. پسازآن متوجه شدیم که زمینههای مشترکی با یکدیگر داریم و آن را در یک سند مشترک که بخشی از شرایط تأسیس کسبوکارمان بود، یادداشت کردیم.
۴. قواعد و اصولی را تنظیم کنید.
داشتن یک چشمانداز مشترک باعث انجام راحتتر بسیاری از کارها میشود، اما لزوماً احتمال ایجاد اختلافات شخصی را کاهش نمیدهد.
درست مانند یک رابطه واقعی با دو شخصیت متفاوت، ممکن است برای مثال باگذشت زمان یکی از شرکای تجاری احساس کند که به حرفهایش بهاندازه کافی گوش نمیدهید یا احترام کافی نمیگذارید. اگر همموسس خود را برای مدتی شناخته باشید، بهاحتمالزیاد هردوی شما، از ضعفهای یکدیگر آگاه خواهید شد.
ما همراه با بیان کردن چشماندازمان، در موردنیازها و نگرانیهای یکدیگر با دیدی باز و بدون جروبحث صحبت کردیم و نگرانی خود را در مورد نقاط ضعف یکدیگر به اشتراک گذاشتیم. سپس اقدامات احتیاطی لازم را برای جلوگیری از تأثیر آنها در استارتآپ مان به کار بردیم. پسازآن اصول و قواعد رفتار کاری را برای استارتآپ نوشتیم.
این کار میتواند بسیار تأثیرگذار باشد. برای مثال یکی از بدترین نقاط ضعف من و چیزی که تام را نگران میکند، این است که بهاندازهای که باید، به صحبتهای دیگران گوش نمیدهم. درنتیجه، در یادداشتها، مشخص کردیم که گاهی اوقات بهصورت آشکار با یکدیگر صحبت کنیم، به دیدگاهها و ایدههای یکدیگر احترام بگذاریم و برای آنها ارزش قائل شویم و زمینههای مشترکمان را پیدا کنیم. در حال حاضر، هرکدام که احساس کردیم دیگری بهاندازه کافی به صحبتها گوش نمیدهد، میتوانیم به این بخش در توافقنامه مراجعه کنیم.
۵. مربیان و مشاوران را به استارتآپ خود وارد کنید.
یک مورد مهم در استارتآپ، نوشتن چشمانداز و ارزشهای موردنظرتان است و مورد دیگر این است که هرروز با آن بیانیه و چشمانداز زندگی کنید. انسانها جایزالخطا هستند. علیرغم نیات خوب ما، گاهی اوقات متوجه میشویم که مسئولیت نقاط ضعفمان را نپذیریم.
برای جلوگیری از این اتفاق، تصمیم گرفتیم که در هیئتمدیره شخص سومی را اضافه کنیم. برای این جایگاه مربیان و مشاوران را انتخاب کردیم تا بتوانند ما را مسئول و پاسخگو نگه دارند و در اختلافات بالقوه به ما کمک کنند. یک مربی مجرب و صادق نهتنها به مسئولیتپذیری بنیانگذاران کمک میکند، بلکه توصیههای ارزشمند و تأیید اجتماعی موردنیاز شرکای بالقوه، سرمایهگذاران و مشتریان را نیز فراهم میکند.
زمانی که تیم استارتآپ Compass از دانشگاه استنفورد ۱۰۰ استارتآپ را تجزیهوتحلیل کرد، آنها دریافتند که استارتآپهای دارای مربیان باتجربه، سه و نیم برابر رشد سریعتر و هفت برابر به درآمد بیشتری نسبت به سایرین دست پیدا کردند.
۶. قراردادی با همموسس امضا کنید.
توافقنامه همموسس آخرین مرحله نظارت و کنترل شما است. نبودن یکی از این موارد میتواند اشتباه وحشتناکی باشد. اگر شرایط بدتر شد و بازهم شرایطی بدتر از آن پیش آمد، این تکه کاغذ برای هر مؤسس میتواند بهسادگی، راهحلی عادلانه فراهم کند.
در یک قرارداد خوب با همموسس باید مالکیت، واگذاری، مسئولیتها، تصمیمگیری، شرایط بنبست، خروج و عدم مالکیت قید شود.
در زمان امضای قرارداد، خودتان را به قالبهای موجود در اینترنت محدود نکنید. در عوض برای نوشتن آن زمان صرف کنید و همه توانتان را به کار ببرید؛ زیرا چیزی که روی آن قرارداد میبندید، بسیار مهم است.