رهبران بزرگ، استراتژیکی فکر میکنند. آنها میتوانند وضعیت فعلی را درک کنند و احتمالات را مشاهده کنند. آنها در مواجهه با مسایل و مشکلات امروز، بهجای تمرکز روی نتایج کوتاهمدت، از دیدگاههای گسترده و بلندمدت بهره میگیرند. ضمن آنکه میتوانند بهموقع اطلاعات را گردآوری کرده و تصمیم بگیرند.
از همه مهمتر، رهبران استراتژیک میدانند که چگونه باید بین تجسم آنچه ممکن است و میتواند باشد، و رویکرد اثربخش و روزانه برای تحقق بخشیدن به رویاها، تعادل برقرار کنند. آنها میتوانند به آینده نگاه کرده و ببینند شرکت باید به کدام سمت حرکت کند و بعد از رسیدن به مقصد، در چه وضعیتی خواهد بود. همچنین آنها میتوانند همزمان با آیندهنگری، از روند مناسب امور روزانه در شرکت اطمینان حاصل کنند.
این نوع رهبری استراتژیک، نیازمند پنج نوع تفکر متفاوت است. کلید موفقیت رهبران بزرگ این است که میدانند چه زمانی و به چه میزان از هر یک از این روشها استفاده کنند.
کارآفرینی، آنطور که به نظر میرسد، مسیر شغلی فریبنده و جذابی نیست و به ایدهها و ایده آلهای بزرگ، امیدها و آرزوها، شکوه و جلال، دل و جرات، و حتی به اختراع و نوآوری هم ارتباطی ندارد. قطعا هدف آن صرفا شهرت و ثروت نیست. کارآفرینی، بیشتر از هر چیز دیگری، یک بازی است؛ یک بازی فرسایشی. کارآفرینی یعنی عزم و اراده، نظم و انضباط، و داشتن پول کافی برای ادامه دادن. یعنی تسلیم نشدن، یعنی زمانی که همه در کنار جاده از پا افتادهاند، آخرین کسی باشید که ایستادهاید.
منظورم را اشتباه برداشت نکنید. داشتن بینش و بصیرت برای دیدن آنچه دیگران نمیبینند، شور و اشتیاق برای ایجاد انگیزه در خود و دیگران، آگاهی و دانایی لازم برای ایجاد و رشد کسبوکار، و جرات برای اتخاذ تصمیمهای مناسب، همگی بخشی از این آمیزه هستند. اما آنچه اجزای این آمیزه را در کنار یکدیگر نگه میدارد، این است که روزبهروز، و سالبهسال، پشتکار و پایبندی به کار بیشتر شود.
ایجاد اعتماد و فراهم کردن آسایش خریداران بخش مهمی از تجارت الکترونیک است، زیرا افراد کمی اطلاعات کارت بانکی خود را در اختیار کسبوکاری میگذارند که دربارهی آن مردد هستند.
وقتی خریداران با تردید مواجه میشوند و از خود میپرسند: «آیا این محصول برای من مناسب است؟»، «آیا میتوانم به این فروشگاه آنلاین اعتماد کنم؟»، ممکن است برای تصمیمهای خود از تایید اجتماعی استفاده کنند. در واقع، این خریداران تمایل دارند به نظر دیگران اعتماد کنند.
تایید اجتماعی در عمل
اگر شما در یک کتاب درسی یا دایرهالمعارف به دنبال تعریف تایید اجتماعی بگردید، احتمالا مشاهده میکنید که از آن بهعنوان پدیدهای روانشناختی یا نوعی انطباق یاد شده است.
افراد در انواع موقعیتهای ناآشنا این توانایی را دارند که بر اساس رفتار دیگران، و با سرعت و دقت تمام بفهمند که چه رفتار یا عملی مناسبتر است.
از منظر بازاریابی، فراهم کردن اطلاعات تایید اجتماعی مثبت و دقیق دربارهی یک محصول یا دربارهی یک رفتار مطلوب میتواند افراد را به خرید آن محصول یا انجام آن عمل ترغیب کند.
دکتر رابرت بی. سیالدینی(Robert B. Cialdini)، استاد روانشناسی و بازاریابی، که نویسندهی کتاب تاثیرگذار: روانشناسی متقاعدسازی است از مثالی در صنعت هتلداری استفاده میکند.
مسئولین هتلها میخواستند مهمانان را تشویق کنند که از حولهها چند بار استفاده کنند تا در مصرف آب و برق صرفجویی شود و امیدوار بودند بهاینترتیب به محیط زیست هم خدمت کنند. این هتلها برای تشویق مهمانانشان از علامتها، اعلانها، و یادداشتهای کوچکی استفاده میکردند که شامل یکی از این سه پیام بود: ۱- این کار را برای محیط زیست انجام دهید ۲- این کار را برای نسلهای آینده انجام دهید ۳- برای هدف مشترکمان با ما همکاری کنید.
در چشم مشتاق بسیاری از صاحبان کسبوکارهای نوین، دنیای تکنولوژی مملو از فرصتهای تازه به نظر میآید. دنیایی وسیع که بهسرعت در حال رشد بوده و برای سرمایهگذاران و سرمایهداران ریسکپذیر جذابیت زیادی دارد. ظرفیت درآمدزایی در این فضا بسیار بالاست بهشرط آنکه بتوانید در کارتان موفق شوید.
اگرچه عطش راهاندازی یک استارتآپ فناوری محور قابلدرک است، ولی برخی از کارآفرینان آنطور که بایدوشاید ریسکهای ویژه این صنعت و حضور در دنیای رقابتی تکنولوژی را در نظر نمیگیرند. در اینجا پنج چالش عمده که بهاحتمالزیاد با آنها مواجه خواهید شد و نیز راههای غلبه بر آنها توضیح داده شده است.
موفقیتِ بینهایت چشمگیری است؛ درست مقابل چشمان شما، گروهی از بازاریابها کمک کردند تا میلیاردها دلار به ارزش برند محصولاتی مانند فیسبوک، توییتر، AirBnb، StumbleUpon,، Zynga، Dropbox، Reddit و لینکدین اضافه شود. این برندها بدون هیچگونه تبلیغات سنتی، شراکت در برند، یا تبلیغ توسط بازیگران و هنرمندان سرشناس، در کمتر از یک دهه، شکل گرفتهاند و این بسیار شگفتانگیز است. و افرادی که این کارها را انجام دادند، مجموعهی جدیدی از استراتژیها را جایگزین بازاریابی سنتی کردهاند؛ استراتژیهایی که بیشتر شبیه توسعهی محصول و مهندسی است تا استراتژی دان دراپر. ولی درهرصورت کارایی داشتند.
حالا در نظر بگیرید که این برندها همگی حکم دورههای آموزشی اولیه را داشتند، چراکه موفقیت این برندها باعث انگیزهی بیشتر شد و استارتآپهای دیگری از آنها نشات گرفتند که آنها هم آیندهی چشمگیری دارند. استارتآپهایی مثل Evernote، Everlane، KISSMetrics، Qualaroo، Soma و بسیاری از شرکتهای دیگر، مراحل آغازین خود را طی کردهاند و آمادهاند که بر اساس همین استراتژیها آشکارا رشد کنند. اما بازاریابهایی که در پس این برندها فعالیت میکنند، چنین نگرشی نسبت به خود ندارند. این بازاریابها «هکرهای رشد» هستند.
با این حساب، آنها چهکاری انجام میدهند؟ رمز و رازشان چیست؟ درواقع هک رشد چگونه کار میکند؟ برای پاسخ به این سوالات، مستقیما به مرجع اصلی مراجعه و از کسانی سوال کردیم که بهواقع در شکلگیری این برندهای چند میلیارد دلاری نقش داشتهاند. در ادامه روش هکر رشد را مشاهده میکنید که بهآسانی میتوان آن را برای هر نوع کسبوکار یا محصولی به کار گرفت.
نمایشگاهها اغلب برای کسبوکارها پرهزینه هستند. بنابراین اگر غرفه شما بازدیدکنندگان کمی داشته باشد، بسیار ناامیدکننده خواهد بود. حتی گاهی غرفههایی که ظاهر بسیار جذابی دارند نیز نمیتوانند به اندازه کافی بازدیدکنندگان را جذب کنند. از سوی دیگر، همه دوست دارند در نمایشگاه بهغیراز جذب بازدیدکننده، تاثیر بلندمدتی روی مردم داشته باشند. در اینجا نکاتی را متذکر میشویم که هنگام شرکت در نمایشگاه و برپایی غرفه به شما کمک میکند تا از سایرین متمایز جلوه کنید:
اطلاعرسانی کنید.
کمپینهای آنلاین را درباره نمایشگاه برگزار کنید و به مردم اطلاع دهید که قرار است در نمایشگاهی غرفه داشته باشید. به دنبال فرومهایی باشد که در آنها بتوانید بهآسانی به بازار هدف خود دسترسی پیدا کنید و از آنها دعوت کنید تا سری به غرفه شما بزنند. در این صورت زمانی که آنها به نمایشگاه مراجعه میکنند، بهطور ناخودآگاه تمایل پیدا میکنند تا از غرفه شما نیز بازدید کنند. طبیعی است غرفههای که بازدیدکنندگان بیشتری دارد، باعث کنجکاوی سایر بازدیدکنندگان نیز میشود.
در دنیای دیجیتالی که ما در آن زندگی میکنیم، نمایشگاهها فرصتهای بازاریابی منحصربهفردی را در اختیار کسبوکارها قرار میدهند؛ فرصتهایی برای ملاقات با یکدیگر و برقراری ارتباط و آشنایی با مشتریان فعلی و بالقوه. در این جا نکاتی را ارایه میکنیم که در استفادهی بهینه از نمایشگاهها به شما کمک میکنند.
نمایشگاهها را میتوان سرمایهگذاری بزرگی، به ویژه توسط کسبوکارهای کوچک دانست، اما با همین سرمایهگذاری کوتاهمدت، میتوانید به منافع بلندمدت دست پیدا کنید و مشتریان راغب را به مشتریان وفادار تبدیل کنید.
برای اینکه حداکثر استفاده را از سرمایهگذاری خود ببرید، باید نمایشگاهها و کنفرانسهای مناسب را انتخاب کنید. اگر تحقیقات کامل و دقیقی انجام دهید، میتوانید مشخص کنید که آیا نمایشگاه یا کنفرانس مربوطه با اهداف بازاریابی شما مطابقت دارد و آیا میتواند شما را به مخاطب هدفتان نزدیک کند یا نه. برنامهی کنفرانس باید محتوا و سخنرانان بسیار خوبی داشته باشد تا بتواند مخاطبان را برای شرکت در آن جذب کند. همچنین بودجهی بازاریابی اختصاص یافته به آن باید به اندازهای باشد که برای حداکثر تعداد مخاطب ممکن مناسب باشد و اطمینان حاصل شود که این حضار، جزو تصمیمگیرندگان هستند. از مسئول برنامهی کنفرانس یا نمایشگاه سوال کنید که برای بازاریابی از چه روشی استفاده میکنند و برای افزایش تعداد مخاطبان چه سیاستی دارند.
تعداد کاربران تلفنهای هوشمند در سرتاسر جهان هرساله رو به افزایش است. همگام شدن با تغییرات مداوم فناوری برای کسبوکارهای کوچک آسان نیست. گوشیهای موبایلی جدیدی بهطور مرتب وارد بازار میشوند که هر کدام سیستمعامل خاص خود را دارند و به مجموعه ویژگیها و اپلیکیشنهای منحصربهفردی نیاز دارند. با در نظر گرفتن تمامی این تغییرات و شرایط غیرقطعی، استارتآپها چگونه میتوانند استراتژی بازاریابی موبایلی خود را ارتقا داده و بهینه سازند؟ پنج نکته زیر میتواند شما را در این زمینه یاری کند:
خود را برای بازاریابی موبایلی آماده کنید
پیش از آنکه حتی به سرمایهگذاری روی کمپین بازاریابی موبایلی خود فکر کنید، ضروری است مشخص کنید که آیا آمادگی رویارویی با کاربران موبایل را دارید یا خیر. اگر کسبوکار شما (یعنی وبسایت یا اپلیکیشنهای شما) تجربهی فوقالعادهای را برای کاربران موبایل رقم نمیزند، چه لزومی دارد که آنها را به سمت خودتان جذب کنید؟ اولین موضوعی که باید مشخص کنید این است که از فناوری موبایلی خود چه انتظاری دارید و سپس اهداف کمپین بازاریابی موبایلی جدید خود را تعیین کنید. این بدین معناست که اگر کاربران نتوانند در فروشگاه شما وبگردی کنند، خرید کنند یا همزمان با بررسی صفحات سایت شما از طریق موبایلشان، سوالات خود را مطرح کنند، کمپین بازاریابی موبایلی شما جز اتلاف وقت و هزینه، تاثیر دیگری نخواهد داشت.
صفحه10 از26